۱۳۸۸ بهمن ۳۰, جمعه

ببین می خوام بگم هر بار که در رو با شدت کوفتی و رفتی من هم تکون خوردم و آب دهانم و محکم قورت دادم و با خودم گفتم راستی کجا اشتباه کردم که وقتی از حق خودم حرف می زنم و از ته دلم خودم رو برات عریان می کنم به فمینیسم ربطش می دی و ...
ببین من زنم و قبل از هر چیزی که بخواد به من هویتی بده و یا اسمی بده من آدمم و باید یاد بگیرم که خودم رو کشف کنم و خواسته هام و بفهمم و بگم، اون هم عریان، اون هم به تو ، اون هم به خودم.


حماقت


حماقت های جدیدمان همان تکرار حماقت های قدیم است به اضافه ی چاشنی توهم تغییر ...

من تغییر کرده ام
من فاتح شدم
به تکرار
تکرار


هر بار که مسنجر رو باز می کنم و دکمه ی تو رو آف می بینم معنای آف رو بدجور می فهمم...

روحت جاویدان دوست خوبم